یوسف مشهدی فراهانی yosef mashhadi farahani
|
اونجایی که نباید باشی ، نباش . اون چیزی رو که نباید ببینی ، نبین . اون حرفی رو که نباید بشنوی ، نشنو یا اگر اینجور شد ، یه جو عرضه از خودت نشون بده ، قبل از هر کاری سعی کن اول تجزیه و تحلیلش کنی ، بررسی کن ، یه پرس و جوی کوچولو ، میتونه خیلی کمک کنه . بحر حال سهل انگاری شد ، اتفاق افتاد و اونی که نباید میشد یا لااقل تو این وضعیت نباید میشد شد . ماشین افتاد ته دره . آره ته دره . تا حالا تو یه جاده کوهستانی پر پیچ و خم و باریک رانندگی کردی ؟ یه غفلت ، یه اشتباه کوچک ، شاید جبران ناپذیر باشه ، که شد . هر چند هنر آدمای بزرگ اینه که از هر اتفاق هم میتونه بعنوان یه فرصت بهره ببرند . اما ........... حالا باید مدیریت کرد . احساس رو کنار گذاشت . غرور جریحه دار شده رو هم بی خیال . باید به خودت مسلط باشی . خوب فکر کن بهترین راه حل چیه ؟ بین بد و بدتر ! راهی که با کمترین هزینه بیشترین عایدی رو بدنبال داشته باشه . درسته ، بهترین راه حفظ اصول . ممکن بر اثر تند باد حادثه دو تا شیشه هم بشکنه و دری هم به تخته بخوره اما باید هر چه زودتر به خودت مسلط بشی و کار و جمع و جور کنی . از وقوع اتفاقات بدتر جلوگیری کنی و خسارات وارده رو به حداقل برسونی . یه وقتها لازمه خودت هم ئسط این بگیر و به بند بندازی . حتی به قیمت آسیبهای پیش بینی نشده برای نجات ما ترک بکوشی . آره درسته راهش همینه درسته شروعش با من نبود اما من میتونم یه کار کنم که آخر این سناریو رو من بنویسم . شاید به نوعی باید حواسم باشه و این مسئله رو همیشه و همه جا در نظر بگیرم که درسته من شروع کننده نیستم ، اما آخر قصه رو میتونم بنویسم ، اونجوری تمومش کنم که دلم میخواد . پس باید پا رو احساسات بذاری یکم آرامش ، یکم فکر و بررسی حالا ادامه بازی دست منه . منم که میگم از اینجا به بعدش رو کی باید ، چی بگه و کی باید چکار کنه . اگر درستم فکر کرده باشم و لطف خدا هم همراهیم کنه قطعا این اتفاق میتونه به یه فرصت تبدیل بشه و ا نشاالله به اونچه که میخوام برسم . اما خودمونیم عجب شرایط سختی . واقعا همینجوریه که یه سری اتفاقات غیر قابل جبران از جنون های آنی شروع میشه و اگر نتونه مدیریت بشه ، وای چی میشه ؟! اصلا نمی خوام به اون پرده از نمایش فکر کنم نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |